English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9236 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
assumed position U موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
position light U علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
occupation of position U اشغال موضع
occupation of position U اشغال موضع کردن
actuals U فعلی
actual U فعلی
present-day U فعلی
present conditions U شرایط فعلی
present value U ارزش فعلی
nonce U مقصود فعلی
acceptance by conduct U قبول فعلی
actual state of affairs U وضع فعلی
status quo U وضع فعلی
present worth U ارزش فعلی
current graph U نمودار فعلی
present value U ارزش فعلی
very U واقعی فعلی
current ratio U وضعیت فعلی
celestial gion U کره فعلی
capital value U ارزش فعلی
current directory U دایرکتوری جاری یا فعلی
current location counter U شمارنده مکان فعلی
net present value U ارزش فعلی خالص
current U فعلی اخرین اطلاعات
current purchasing power U قدرت خرید فعلی
for the nonce U برای مقصود فعلی
verbal U فعلی تحت اللفظی
currents U فعلی اخرین اطلاعات
physical U ترتیب فعلی کابلها در شبکه
alien U متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
aliens U متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
an inceptive U فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
cumulative preferential U سود پس افتاده و فعلی سهام ممتازه
discounted cash flow U ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
an inceptive verb U فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
sites U موضع
sited U موضع
location U موضع
spot U موضع
attack position U موضع تک
spots U موضع
site U موضع
emplacement U موضع
locations U موضع
position U موضع
lodgment U موضع
localities U موضع
positioned U موضع
locality U موضع
lodgment or lodge U موضع
up to d. U تمام شده تا تاریخ فعلی تازه جدید
To preserve the status quo . U وضع موجود ( شرایط فعلی ) را حفظ کردن
do [verb] U روی [فعلی که همراه می آید] تکیه میکند
an infinite verb U فعلی که محدود به شخص و افراد جمع نیست
input/output U آدرس فعلی آن در حین اجرا وارد میشود
secondary position U موضع فرعی
active site U موضع فعال
position U وضعیت موضع
stand U مکث موضع
displacement U تغییر موضع
secondary position U موضع یدکی
alternate position U موضع فرعی
supplemental U موضع تکمیلی
deployment U موضع صف ارایی
locality U موضع مکان
localities U موضع مکان
blocking position U موضع سد کننده
assumed position U موضع فرضی
block house U موضع مستحکم
battle position U موضع نبرد
positioned U وضعیت موضع
alternate position U موضع یدکی
defense position U موضع دفاعی
lodgement U موضع گیری
localization U موضع یابی
covered position U موضع پوشیده
lodgment U موضع گیری
turnabouts U تغییر موضع
turnabout U تغییر موضع
the seat of pain U موضع درد
primary position U موضع اصلی
primary position U موضع ابتدایی
punch position U موضع منگنه
supplementary position U موضع یدکی
rendezvous area U موضع انتظار
supplementary position U موضع تکمیلی
selection of position U انتخاب موضع
defense position U موضع پدافندی
delay position U موضع تاخیری
inposition U به موضع رفتن
emplacement U موضع گرفتن
firing position U موضع تیر
spots U لکه موضع
spot U لکه موضع
inposition U مستقر در موضع
localization of function U موضع یابی کارکرد
supplementary U موضع تکمیلی اضافی
key position U موضع حساس و مهم
posts U محل ماموریت موضع
switch position U موضع رابط دفاعی
switch position U موضع دفاعی بینابین
confirmed location U موضع تایید شده
post U محل ماموریت موضع
post- U محل ماموریت موضع
posted U محل ماموریت موضع
operand U عدد یا آدرس فعلی که به جای برچسب یا محل اش استفاده شود
jump instruction U موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
I shall not sign this contract in its present from (as it appears). U این قرار داد را بصورت فعلی امضاء نخواهم کرد
an impersonal verb U فعلی که فاعل معینی ندارد و جز سوم شخص مفرد است
ended U روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
ends U روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
end U روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
dummies U دروغی تقلبی موضع فریبنده
culminant U درمرتفع ترین موضع کامل
outfield U موضع توپگیردرمحوطه دوردست کریکت
dummy U دروغی تقلبی موضع فریبنده
preselect U پیش بینی موضع کردن
device U کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
devices U کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
DSW U کلمه داده که از وسیلهای که حاوی اطلاعات وضعیت فعلی اش است ارسال میشود
displaces U جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaced U جابجا شدن تغییر موضع دادن
displace U جابجا شدن تغییر موضع دادن
cheats U موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
cheated U موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
displacing U جابجا شدن تغییر موضع دادن
delay position U موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
permanent emplacement U موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
foreland U زمین جلوی موضع دماغه سنگر
covered position U محوطه تحت پوشش موضع مخفی
cheat U موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
organizes U مرتب کردن ارایش دادن موضع
organize U مرتب کردن ارایش دادن موضع
organising U مرتب کردن ارایش دادن موضع
organises U مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizing U مرتب کردن ارایش دادن موضع
redoubt U موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
olympic trench shooting U مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
long off U موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
emplace U جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
layig up position U موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
hip shoot U تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
pass shooting U شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
long spot U موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
trace U روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
traces U روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
traced U روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
circle of position U دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
disposition U صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
caught with hand in the cookie jar <idiom> U مچ کسی را گرفتن [بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
third base U موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
block the plate U موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
incremental computer U دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
plotter U رسامی که داده محل را با افزایش به محل فعلی اش دریافت میکند و نه به صورت مختصات جداگانه
plotters U رسامی که داده محل را با افزایش به محل فعلی اش دریافت میکند و نه به صورت مختصات جداگانه
incremental computer U کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
failure U بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
failures U بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
newer U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new- U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
fall back U تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
reference position U محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
firing position U موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
defilade U درجان پناه و موضع گرفتن پناه یافتن
organization U سازمان دادن ارایش دادن موضع
organisations U سازمان دادن ارایش دادن موضع
organizations U سازمان دادن ارایش دادن موضع
incremental computer U وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
current operating allowance U سهمیه موجود عملیاتی سهمیه عملیاتی فعلی
untenable U اشغال نشدنی غیر قابل اشغال
rubbish U اشغال
draff U اشغال
garbage U اشغال
run-offs U اشغال
occupation U اشغال
litters U اشغال
littering U اشغال
litter U اشغال
cultch U اشغال
occupations U اشغال
culch U اشغال
run-off U اشغال
run off U اشغال
paultry U اشغال
refusing U اشغال
pig's wash U اشغال
soilage U اشغال
refuses U اشغال
raff U اشغال
busying U اشغال
busiest U اشغال
busies U اشغال
occuration U اشغال
dump U اشغال
busy U اشغال
busied U اشغال
inhabitancy U اشغال
kitchen stuff U اشغال
littered U اشغال
Recent search history Forum search
1Current passworda
0موضع یابی کارکرد
0نحوه کار با نرم افزار waze
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com